روش قرآن در معرفی انسان‌های صالح و مؤمن، الگوسازی است و نه فقط معرفی آنها. قرآن نمی‌خواهد فهرستی به ما معرفی کند که نام انسان‌های صالح و بندگان مورد توجه خدا را در آن پیدا کنیم؛ بلکه آنها در یک یا چند عمل شاخص بودند و باید به روش‌شان توجه کرد و پیرو آنان در زمینه‌های گوناگون بود.

خداوند در جای‌جای قرآن کریم مستقیم و غیرمستقیم به صفات نیک یکی از بندگان صالح خود اشاره کرده که همه علمای اهل سنت و شیعه اقرار کرده‌اند آن بنده صالح حضرت مولی‌الموحدین علی ابن ابی‌طالب(علیه السلام) است. آیا ترفیع مقام حضرت علی(علیه السلام) در قرآن فقط به دلیل آن است که ما بدانیم او بنده شاخص خداوند بود؟ یا باید برای شناخت او و دلیل تأکید قرآن بر ذکر صفات او تحقیق و تلاش کنیم؟

آنان‌ که از خطبه غدیر و ابلاغات رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) و کلمه «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاهُ» فقط دوستی را استنباط کردند! اصلاً قصد خداوند در قرآن و وظیفه خود در مقابل دستورات خدا و دین را نفهمیده‌اند. مانند آنکه برای یک جامعه مریض پزشکی را معرفی کنید و مدام از حاذق بودنش بگویید و روش درمانی مؤثر او را ذکر کنید و مردم بگویند بسیار خوب که این دکتر این‌قدر حاذق و تواناست! در حالی‌که انتظار می‌رود وقتی وصف او گفته می‌شود مردم به او مراجعه کنند و درمان خود را به او بسپارند، نه اینکه فقط او را دوست داشته باشند.

به‌راستی آیا نزول بیش از 300 آیه در منزلت حضرت علی(علیه السلام) و البته تمام آیات قرآن، به ‌این دلیل بود که ایشان را به ما معرفی کنند تا بدانیم که جایگاه ایشان کجاست؟ یا باید با توجه به آیات قرآن، نقطه به نقطه به او نزدیک شویم و او را امام، رهبر، پیشوا و الگوی خود قرار دهیم؟ این روش الگوگیری و تأسی به کسی‌که قرآن او را معرفی می‌کند، دقیقاً همان روشی است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در خطبه غدیر به آن عمل کرد. ایشان همراه با معرفی علی(علیه السلام) به معنا و مفهوم آیاتی اشاره می‌فرمایند که در شأن حضرت علی(علیه السلام) نازل شده است.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خلال خطبه‌شان می‌فرمایند باتوجه به آیه 55 سوره مائده(إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ؛ سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و کسانى ‌که ایمان آورده‌اند؛ همان‌ها که نماز را بر پا مى‌دارند، و در‌حال رکوع، زکات مى‌دهند.) علی(علیه السلام) همان کسی است که «وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ یُریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ»؛ نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.(خطبه غدیر)

این در حالی است که برخی افراد معنای «دوست» را برای کلمه «مولی» اتخاذ کردند و به‌همین دلیل از اطاعت امیرالمؤمنین(علیه السلام) سر باز زده و می‌زنند. از این اشتباه در معنای کلمه «مولی» از سوی برخی افراد و علمای مذاهب اسلامی هم اگر بگذریم، چطور می‌توانیم مهم‌ترین قسمت خطبه رسول‌الله(صلی الله علیه و آله) را کنار بگذاریم و به آن عمل نکنیم؟ فرازی که می‌فرمایند: «أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی(عَلی أُمَّتی) وَ الْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ.» یعنی کلمه «امام» که در خطبه غدیر خم به صراحت آمده است اما کمتر مورد توجه قرار گرفته. آیا افرادی که معنای کلمه مولی را تغییر دادند می توانند منکر معنای حقیق کلمه امام شوند؟!

اما تکلیف کسانی که بناست همراهی نکنند هم در همین خطبه مشخص شده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ سَیَکُونُ مِنْ بَعْدی أَئمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی النّارِ وَیَوْمَ الْقِیامَةِ لایُنْصَرونَ. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله وَأَنَا بَریئانِ مِنْهُمْ. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُمْ وَأَنْصارَهُمْ وَأَتْباعَهُمْ وَأَشْیاعَهُمْ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ. أَلا إِنَّهُمْ أَصْحابُ الصَّحیفَةِ، فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ فی صَحیفَتِهِ؟!

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنِّی أَدَعُها إِمامَةً وَ وِراثَةً (فی عَقِبی إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ)، وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرتُ بِتَبْلیغِهِهان حُجَّةً عَلی کُلِّ حاضِرٍ وَغائبٍ وَ عَلی کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْلَمْ یَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْلَمْ یُولَدْ، فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ. وَسَیَجْعَلُونَ الْإِمامَةَ بَعْدی مُلْکاً وَ اغْتِصاباً، (أَلا لَعَنَ الله الْغاصِبینَ الْمُغْتَصبینَ)، وَعِنْدَها سَیَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلانِ (مَنْ یَفْرَغُ) وَیُرْسِلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَنُحاسٌ فَلاتَنْتَصِرانِ.

مردمان! به زودی پس از من پیشوایانی خواهند بود که شما را به سوی آتش می‌خوانند و در روز رستاخیز تنها وبدون یاور خواهند ماند. هان مردمان! خداوند و من از آنان بیزاریم. هان مردمان! آنان و یاران و پیروانشان در بدترین جی جهنم، جایگاه متکبّران خواهند بود. بدانید آنان اصحاب صحیفه اند. اکنون هر کس در صحیفه‌ی خود نظر کند.

هان مردمان! اینک جانشینی خود را به عنوان امامت و وراثت به امانت به جی می‌گذارم در نسل خود تا برپایی روز رستاخیز؛ و حال، مأموریت تبلیغی خود را انجام می‌دهم تا برهان بر هر شاهد و غایب و بر آنان که زاده شده یا نشده اند و بر تمامی مردمان باشد. پس بایسته است این سخن را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا برپایی رستاخیز برسانند.

آگاه باشید! به زودی پس از من امامت را با پادشاهی جابه جا نموده. آن را غصب کرده و به تصرف خویش درآورند. هان! نفرین و خشم خدا بر غاصبان و چپاول گران! و البته در آن هنگام خداوند آتش عذاب - شعله هی آتش و مس گداخته - بر سر شما جن و انس خواهد ریخت. آن جاست که دیگر یاری نخواهید شد.